بررسی رابطه میزان سهام شناور آزاد با ایجاد حباب قیمتی
بازار سرمایه به عنوان یکی از مهمترین گزینه های سرمایه گذاری، جایگاه مناسبی برای جذب سرمایه ها به شمار می رود و سرمایه گذاران با در نظر گرفتن درجه ریسک پذیری و بازدهی مورد انتظار، سهام مورد نظر خود را انتخاب می کنند.در نتیجه بازارهای سرمایه باید کارایی لازم را برای جذب سرمایه گذاران و تامین منابع مالی ودر نتیجه تخصیص بهینه منابع جهت بازدهی بیشتر آنها داشته باشند.
برای رسیدن بازار سرمایه به این کارایی لازم است که نوسانات در بازار به صورت منطقی و بر اساس عوامل بنیادی ایجاد شود هر چند که در کوتاه مدت بازار دارای نوساناتی است که البته ماهیت بازار هم همین را اقتضا می کند ،ولی در بلند مدت قیمت سهام باید بر اساس عوامل منطقی شرکتها و اطلاعات منتشره درباره آنها تعیین گردد . در بورس اوراق بهادار تهران در سال 83 شاهد سقوط شاخص کل بودیم .کارشناسان ،دست اندر کاران و مسئولین با در نظر گرفتن برخی ملاحظات هر کدام ریشه بحران در بورس اوراق بهادار را به نوعی خاص ذکر میکنند.عده ای مسائل هسته ای را دلیل افت شاخص می دانند و گروهی نیز سوء مدیریت در سازمان بورس اوراق بهادار و عدم ثبات در قوانین سیاسی_اقتصادی را علت اصلی بحران می دانند.بررسی این مسئله با دیدگاههای متفاوت مسلماًبه روشن تر شدن مسئله کمک خواهد کرد چرا که امکان مدل سازی و حل آن را با ابزارهای متفاوت فراهم می کند. به هر حال برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند حبابهای قیمتی عامل اصلی سقوط بورس در سال 1383 هستند. تحقیقات نشان داده است که معمولا" اجماعی بر سردلیل اصلی بحران صورت نمی گیرد و تنها در یک مورد اشتراک نظر وجود دارد و آن اینکه قبل از بروز بحرانهای مهم با بالا رفتن بیش از حد قیمتها روبرو هستیم .به عبارت دیگر هنگامی که عوامل بی ثبات وارد بازار می شود ،در ابتداموجب صعود قیمت ها و تشکیل حباب می شوند اما با توجه به شرایط جامعه دیر یا زود قیمت ها سقوط خواهند کرد .بطور کلی در اکثر اوقات حباب و بحران دو روی سکه هستند. بدین ترتیب با توجه به اهمیت بورس اوراق بهادار هر کشوری برای جلو گیری از بحرانهای مالی می باید در حد توان از حبابی شدن قیمت سهام جلو گیری نمود بنابراین تحقیق بر آنست تا به شناخت ماهیت حباب و بررسی میزان سهام شناور آزاد بعنوان یکی از دلایل احتمالی ایجاد حباب در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد.
سهام شناورآزاد
سهام شناورآزاد، درصدی ازسرمایه یک شرکت است که برای معامله دربازار سهام در دسترس سرمایه گذاران بوده وبدون هیچگونه محدودیتی قابل معامله باشد .میزان سهام شناورآزاد، باقیمانده کسر تعداد سهام غیر قابل معامله از کل سهام شرکت است در سال 2001 این تعریف اولین بار توسط Salomon Smith Barney Global Equity Index ارایه گردیده است. درتعاریف دیگر، سهامی که متعلق به سهام داران استراتژیک نباشد، سهام شناورآزاد محسوب میشود. درصد سهام شناور آزاد هر شرکت بر اساس اطلاعات موجود در ترکیب سهام داران در آخرین مجمع عمومی سالیانه محاسبه میگردد و در طول سال تغییرات ساختار مالکیت آن با اطلاعات جدید تعدیل میشود.
یکی از مشکلات بازارهای نوظهور از جمله بورس تهران وجود سهام شناور پایین می باشد. پایین بودن میزان سهام شناور آزاد امکان دستکاری قیمت توسط معامله گران بزرگ را افزایش می دهد و می تواند منجر به اتفاقات خطرناکی نظیر گمراهی بازار و تشکیل حباب قیمتی گردد که در نهایت منجر به کاهش اعتماد سرمایه گذاران به بازار سرمایه می شود. به همین علت در بسیاری از بازارهای دنیا شرکتهایی که کمتر از مقدار معینی سهام شناور آزاد داشته باشند، از فهرست شرکتهای بورس حذف می شوند. مصوبات شورای بورس نیز مساله سهام شناور آزاد را مدنظر قرار داده است به طوری که مطابق الزامات، سهامداران عمده شرکتهای بورسی موظفند حداکثر ظرف مدت 2 سال از تاریخ درج شرکت، حداقل 20 درصد سهام خود را به شکل گسترده عرضه کنند، به گونه ای که در پایان این دوره، شرکت حداقل 20 درصد سهام شناور آزاد داشته باشد. در حال حاضر متاسفانه در مورد برخی از شرکتها در بورس تهران میزان سهام قابل معامله در بازار محدود بوده و همین نکته، ریسک احتمال قیمت سازی و سوء استفاده از این مسأله را افزایش داده است. این پدیده در موردشرکتهای تازه وارد به بورس به شکل حادتری مطرح است زیرا به سبب عدم وجود اطلاعات تاریخی، زمینه گسترش شایعات بی اساس و رشد حباب گونه قیمت سهام به میزان بیشتری فراهم است. هدف از لزوم رعایت حداقل میزان سهام شناور آزاد کارایی کارکردهای بازار است. در واقع بورس کشورهایی که از میزان سهام شناور کمتری برخورداراست از عمق کمتری برخوردارند و بسیار شکننده می باشند. باید متذکرشد که سهام شناور تقریب خوبی ازعرضه واقعی سهام است. اگر سهام شناور شرکتی بالا باشد ،بازار سهم آن بطور بالقوه نقدتر و نوسانات قیمت آن پایینتر ودرنتیجه ریسک سرماگذاری کمتر خواهد بود که موجب افزایش تقاضا می گردد. بورس تهران نیز چندی است که به محاسبه و انتشار ضریب سهام شناور آزاد شرکتهای پذیرفته شده اش می پردازد. این ضریب نشانگر تسلط سهامداران استراتژیک براین بازار است. به عبارت دیگر سهامداران عمده که عموماً دولتی یا شبه دولتی هستند، بیش از 70 درصد بازار سهام ایران رادر اختیار دارند. دربسیاری از بورسهای دنیا شرکتهایی که کمتر از 25 درصد سهام آنها شناورآزاد باشد، از فهرست شرکتهای بورسی حذف می شوند. در صورت اعمال این معیار در بورس اوراق بهادار تهران می باید بیش از 50 درصد شرکتهای بورس از فهرست شرکتهای پذیرفته شده حذف گردند.
حباب قیمتی
یک حباب را به طور ساده می توان افزایش شدید و پیوسته در قیمت یک دارایی یا مجموعه ای از دارایی ها در حالتی تعریف کرد که افزایش اولیه در قیمت ناشی از انتظارات افزایشی قیمت و درنتیجه جذب خریداران جدید - اغلب سفته بازان علاقه مند به سود ناشی از معامله ی دارایی و نه استفاده از ظرفیت درآمدزایی آن هستند- بوده است. این افزایش قیمت اغلب با یک سری انتظارات معکوس و کاهش شدید قیمتها همراه بوده که اغلب منجر به ایجاد بحرانهای مالی شده است. به طور کلی، امکان وجود حباب قیمتی در یک بازار، زمانی فراهم می شود که تغیرات انتظاری قیمت در آینده عامل مهمی در تعیین قیمتهای جاری باشد. اطلاق نام حباب بر این پدیده مبین وابستگی آن به عوامل خارج از بازار است.
حباب عبارتی است که به کرات در رابطه با قیمت انواع دارایی ها و به ویژه قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرد. فرهنگ لغت وبستر حباب را اینگونه تعریف کرده "چیزی که فاقد ثبات، استواری و واقعیت باشد "فرهنگ لغت آکسفورد گفته است "حباب شکننده، بی اساس، تو خالی یا بی ارزش و یک نمایش فریبنده است و معمولا به رویدادهای تجاری و مالی بی اساس و فریبنده اطلاق می شود "تعاریف اقتصاددانان از حباب حالت قضاوت کمتری دارد اما در هر صورت سقوط را جزئی از آن می دانند. اساسا کلمه حباب تصویری از پدیده ای را در ذهن متبادر می کند که پس از رشد مستمر سرانجام سقوط می کند. چالزکینگ لبرگر استاد دانشگاه "تاریخچه بحرانهای مالی "حباب را این گونه تعریف کرده است: "حرکت صعودی قیمت دارایی تا حد بسیار زیاد که در نهایت به سقوط می انجامد. اساس و جوهر وجود حباب قیمت ها بر نوعی بازتاب و واکنش استوار است. واکنشی که نسبت به افزایش قیمتها و به صورت افزایش اشتیاق سرمایه گذاران،افزایش تقاضا ودر نتیجه افزایش دوباره قیمتها نمود پیدا می کند . اقتصاددانان سعی کرده اند با وارد کردن مفهوم "عوامل بنیادین "تعریف حباب را تکمیل نمایند. عوامل بنیادین، عوامل اقتصادی ای مانند جریان های نقدی و نرخ تنزیل هستند که قیمت دارایی ها را تعیین می کنند. پیترگاربر در کتاب مشهور خود، "اولین حباب بزرگ "حباب را این چنین تعریف کرده است: آن قسمت از حرکت قیمت سهام است که بر اساس عواملی که ما آنها را بنیادین می نامیم قابل توجیه نیست. در مورد حباب سهام در بخش مسکن ما حباب را کلید تغییری تعریف می کنیم که به وسیله ی انحراف و رشد قیمت مسکن از قیمت بنیادی آن تعریف می شود. در بخش مسکن قیمتهای بنیادی تخمینی هستند از معادله تعیین رشد قیمت به عنوان تابعی از قیمت فعلی وارزش فعلی جریانات نقدی آتی از قبیل اجاره های دریافتنی.
مطالعات زیادی در زمینه دستیابی به علل و سرچشمه های فروریختن ناگهانی و وحشتناک قیمتها صورت گرفته است اما هیچ علت روشنی برای آن ذکر نشده است. در طول اکتبر 1987 بازار آمریکا به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت اما چیزی که برای بسیاری ازکشورها مشترک بود افزایش بی سابقه بازار در طول نه ماهه اول سال و قبل از آن بوده است. بدین ترتیب علت واقعی افت اکتبر افزایش بیش از حد و متورم گونه قیمتها بوده است که حباب سفته بازی را در مدت مذکور تولیدکرده است.
فلود وگاربرمطالعه خود را برروی تورم حاد 4 در کشور آلمان درسال 1920 انجام داده اند واعتقاد دارند که عامل اساسی ایجاد حباب انظارات خودجوش می باشد. هنگامی که بخشی از قیمتهای کنونی به نرخ مورد انتظار تغییرقیمت وابسته باشد ، امکان دارد که بازار خودش یک حباب قیمتی را به راه بیاندازد که درآن قیمتها از عناصرخودجوش وا ختیاری درانتظارات سرچشمه می گیرند. چنین امکانی سالها اقتصاددانان را مغشوش وفریفته است.
بحران مالی در سالهای 2007 و 2008 مجموعه ای از یک فرایند چند عاملی است که از جمله دلایل اصلی آن افزایش نقدینگی و اشتباه خزانه داری آمریکا در در عرضه بیش از حد ذخایر مالی در بازارهای مالی دنیا و همچنین ازدیاد دارایی های رهنی درآمریکا همراه با ناکافی بودن نسبت دارایی ها بر بدهی ها و ریسک مدیریت بود.ازدیاد این بحرانها می تواند بوسیله ی تخصیص ذخایر جهانی که باعث افزایش نقدینگی می شود تشریح گردد .
این تخصیص نقدینگی باعث حرکت قیمت دارایی ها و ایجاد حباب قیمتی می شود ،ما این فرایند را یک حباب قیمتی دارایی های سرگردان می نامیم.فرایند این بحرانها شامل پنج مرحله میباشدکه بطور خلاصه عبارتند از
1_ افزایش قیمت مسکن و ایجاد حباب به علت وامهای رهنی و افزایش بانکهای تخصصی در بخش مسکن
2_ گسترش بحران به سایر دارایی ها و تاثیر آن بر همه ی بانکها نه فقط بانکهای تخصصی مسکن رهنی
3_ همراه شدن بحران نقدینگی با موج حجم بدهیها ب ه اکثر بانکهای تاثیر گذار
4_ فرو ریختن ساختار به هم پیوسته تولیدات سرمایه ای. اساساً پیوستگی تعهدات وبدهیها نقدینگی جهان را به سمت کالاهای مصرفی سوق داد که در این زمینه نیز حباب های قیمتی به خوبی بروز کردند
5_ افزایش حجم تغییرات وجوه به سمت ریسک امنیت اختیاری همراه با ناامنی و مرگ سیستم بانکداری سرمایه ای در آمریکا.
همیلتون و و ایتمن نیزکه مطالعه خود را برروی تورم حاد درکشورآلمان انجام داده اند درمورد شکل گیری حباب می گویند: این موضوع شناخته شده است که درمحیط هایی که انتظارات معامله گران نقش مهمی را درشکل دهی به رویدادهای اقتصادی دارند ممکن است که انتظار ات خودجوش شوند بنابراین انتظارات بر پایه متغیرهای نامربوط وبیگانه به مسیرهای قیمتی سفته بازانه خودجوش(حباب ) منجرمی شود که می تواند استدلال شود که کاملاً با رفتار عقلایی شرکت کنندکان بازار سازگار است.
کوروش معدلت دریک پژوهش اقتصادی به بررسی وجود حباب قیمتی در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1370 تا 1380 پرداخته و به این نتیجه رسیده است که طی سال های 74 تا 79 بورس اوراق بهادار با حباب قیمتی روبرو شده است .
نتیجه گیری و بحث
شاخص بورس اوراق بهادار تهران در چند سال گذشته شاهد افت و خیزهای زیادی بوده است. یکی از دلایلی که معمولاَ در محافل اقتصادی مطرح میشود بحث حبابی بودن قیمتها در روزهای اوج شاخصها است. آیا افزایش قیمت سهام شرکتها به دلیل رشد عوامل بنیادین و بهبود چشم انداز آتی اقتصاد و در نتیجه سود آوری شرکتها بوده و یا اینکه ناشی از ایجاد حباب در قیمتها به دلایل مختلف بوده است.زمانی که قیمت یک دارایی از ارزش ذاتی آن که توسط عوامل بنیادین تعیین می گردد ،فاصله می گیردو بعد از مدتی رشد به یکباره سقوط می کند ،حباب اتفاق افتاده است. نرمافزار حسابداری کمک به سزایی در این زمینه به شما میکند.
شاید بتوان گفت حباب پیچیده ترین اختلالی است که گریبان گیر بازار های سرمایه می شود .هنگامی که سایه حباب شفافیت بازار را تحت تاثیر قرار می دهد،قیمتها با رشدی سرسام آور و بدون توجیه اقتصادی بالا می روند .در این حالت است که بازار بورس اوراق بهادار کارکرد خود را برای تخصیص بهینه منابع و تعیین قیمت از دست داده است. نتایج حاکی از این است که بین شناوری سهام شرکتها و بروز حباب قیمتی ارتباط وجود دارد و در شرکتهایی که سهام شناور بالاتری دارند احتمال بروز حباب قیمتی کمتر است
The Tehran Stock Exchange Index has seen a lot of downs in recent years. One of the reasons that is usually raised in the economic circles is the debate about the bubble of prices on the peak days of the indexes. Is the rise in stock prices of companies due to the growth of fundamental factors and the improvement of the future prospects of the economy and as a result of corporate profits or caused by the creation of a bubble in prices for various reasons. When the price of an asset is its intrinsic value, The foundation is set, it fades away, and after a while the growth collapses, the bubble has happened.